بسياري از مسئولان براي اين كه خودي نشان دهند ناچار مي شوند به جاي كارهاي بنيادين به كارهاي ظاهري و زودبازده توجه كنند. اين رفتار نمي تواند فرصت و بسترهايي براي جامعه فراهم آورد تا به سوي تمدن سازي و ايجاد امت نمونه و برتر حركت كند.
به طور معمول در يك فضاي رقابتي براي كسب قدرت، بسياري از نامزدها و هوادارانشان در عمل غير آن چيزي را نشان مي دهند كه در سخن بر زبان مي آورند. دوستي مي گفت كه هر كسي در جست وجوي آن چيزي است كه ندارد؛ از اين رو دغدغه وي مي شود و در هر جايي كه مي نشيند از آن چيز به عنوان مسئله مهم سخن مي گويد. به اين معنا كه چون خود انسان، مستبد است و علاقه دروني و يا فشار گفتمان بيروني وي را به سوي آن سوق داده است مي كوشد تا با تكرار و يادآوري آن، گرايش به آزادي را در خود تقويت كند و انساني آزاديخواه گردد و از استبداد راي و اقتدارگرايي شخصي رهايي يابد. با چنين رويكردي به نظر مي رسد كه ملاك هاي اخلاقي در هنگام انتخابات ها به اشكال مختلف ناديده گرفته مي شود و از سوي كساني كه مي خواهند رهبري جامعه را به عهده گيرند فرو مي پاشد و تهديد مي شود. كساني كه خود دچار هنجارشكني هستند و كم ترين مسائل اخلاقي را مراعات نمي كنند و اصول و مباني آن را ناديده مي گيرند، ديگران را متهم به بي اخلاقي انتخاباتي مي كنند. بر اين اساس مردم را دچار حيرت و سرگرداني مي كنند و اندك اندك فضاي ضداخلاقي را با اعمال و رفتارهاي خويش تشديد مي كنند و جالب آن كه پس از مدتي مردم را به رفتارهاي ضدهنجاري و اخلاقي متهم مي كنند. اين در حالي است كه خود در فضاي انتخاباتي زمينه اين گونه برخورد و واكنش را فراهم آورده و با هنجارشكني و رفتارهاي ضداخلاقي، جامعه را به سوي رفتار و عملكرد نادرست هدايت كرده اند؛
زيرا مردم اخلاق خويش را از رهبران خود مي يابند و مردم بر دين و اخلاق رهبران خود مي باشند.(الناس علي دين ملوكهم)
در مقاله حاضر نويسنده با بهره گيري از آموزه هاي قرآني بر آن است تا برخي از معيارها و ملاك هاي اخلاقي انتخابات را تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
رفتار، ملاك شخصيت
شايد بتوان گفت بيش ترين و مهم ترين كاربرد و كارآيي اخلاق را مي بايست در عمل اجتماعي افراد و يا گروه ها و طبقات اجتماعي يافت، زيرا انسان با آموزش و پرورش خود، مي كوشد تا فضايلي را به دست آورده و رذايلي را از خود دور سازد كه در رفتارهاي اجتماعي بروز و ظهور مي كند و تعاملات وي را با ديگران ساماني درست و خوب مي بخشد. از اين رو اگر بخواهيم درباره انسان كامل و شخصيت سالم داوري كنيم به رفتارها و كردارهايش توجه داريم و ايمان اشخاص و بينش افراد را براساس رفتارهاو كردارهاي آنان مي سنجيم. اين گونه است كه منش انسان ها و كنش ها و واكنش هاي ايشان به عنوان ملاك داوري نسبت به علم و ايمان و شخصيت آنها قرار مي گيرد.
در روايات و آموزه هاي اسلامي به ما آموخته اند كه براي شناخت اشخاص مي بايست به رفتارهاي آنها توجه شود؛ زيرا از كوزه برون تراود هر آن چه در اوست. بنابراين نمي توان كسي را عالم و دانشمند دانست مگر آن كه بازتاب آن را در رفتارهايش مشاهده كرد از اين رو گفته اند تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد؛ به اين معنا كه سخنان هركسي به عنوان يكي از خروجي هاي علم و جهل هر كسي مي تواند بهترين ملاك داوري باشد تا معلوم گردد كه شخص داراي علم و هنر است و يا از زندگي خويش جز جهل و ناداني نياندوخته و عيوب و نقص وجودش را اشباع كرده است.
اين كه نمود علم و دانش و هنر و عيب را در سخن گفتن دانسته اند از آن روست كه سخن گفتن، آسان ترين عمل و كم ترين نمود شخص و شخصيت است وگرنه ملاك اصلي و اساسي را مي بايست در رفتارهاي شخص جست. بر اين اساس بسياي از مردم توانسته اند سخن گفتن خويش را به شيوه هاي آموزشي و پرورشي بازسازي كنند ولي هرگز باطن خويش را نتوانسته اند چنان كه شايسته است بازسازي نمايند و در حقيقت خودسازي ظاهري كرده و از خودسازي باطني و حقيقي باز مانده اند. نتيجه اين مي شود كه سخنانشان با عملكرد و رفتار هايشان در تضاد و تقابل جدي است. بنابراين مي بايست به رفتارها به عنوان بهترين و كامل ترين نشانه و شناسه براي شناخت شخصيت هاي افراد توجه شود.
اسلام نيز چون بر اكمال اخلاق انساني توجه دارد و ملاك را رفتارهاي انسان مي شمارد و خودسازي واقعي و حقيقي را مورد اهتمام قرار مي دهد، از مومنان مي خواهد تا با رفتارهاي درست، ديگران را به ايمان دعوت كنند نه با گفتارها و سخنان زيباي خويش.
به هر حال آن چه مهم و اساسي است بازسازي و خودسازي است كه آثار واقعي و حقيقي آن در همه حوزه هاي رفتاري از جمله سخنان شخص آشكار مي شود؛ چنانكه ملاك براي شناخت شخصيت مي بايست رفتارهاي شخص باشد كه مهم ترين آن نيز كردارها و كنش ها و نيز واكنش هاي وي هنگام بحران ها و فشارهايي است كه بر شخص از درون و بيرون تحميل مي شود؛ زيرا بسياري از مردم هنگام فشار و بحران هاست كه شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهند.
در روايت اسلامي از هم نشيني بر سر سفره و در سفر سخن به ميان آمده است؛ زيرا در اين شرايط است كه شخص شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهد و در بحران هايي كه در سفر پيش مي آيد و يا فشارهايي كه بر شكم وارد مي شود خود را مي نماياند.
به سخن ديگر انسان در حالت عادي بازيگري تواناست و نقش بازي مي كند و شخصيت واقعي خويش را نشان نمي دهد و تنها در زماني طولاني است كه به سبب اين كه به هر حال نمي تواند در همه شرايط و بحران ها نقش بازي كند چهره واقعي خويش را نشان مي دهد. هنگامي كه با شخصي در يك مدت طولاني هم اتاقي باشيد و يا به سفرهاي طولاني برويد و يا در سر سفره هاي غذا بنشينيد مي توانيد شخصيت وي را بوسيله رفتارها و واكنش ها و كنش هايش به دست آوريد.
انسان ها در چنين شرايطي شخصيت واقعي خويش را نشان مي دهند. در هنگام جنگ جهاني دوم يكي از جاسوس هاي كاركشته روسي كه زني جوان بود در آلمان به سر مي برد و به آلماني فصيح سخن مي گفت. با اينكه به وي شك كرده بودند ولي دليلي نداشتند تا آن زمان كه زايمان وي رسيد و بخش ضد جاسوسي آلمان در انتظار ماند كه در هنگام بحران زايمان آيا اصوات روسي به زبان مي آورد يا نه؟
اين مطلبي است كه به اثبات علمي رسيده است كه انسان در هنگام بيهوشي و يا فشارها و بحران هاي سخت، واكنش هاي طبيعي از خود بروز مي دهد كه شخصيت واقعي او را روشن مي سازد.
ديده شده است كه بسياري از نامزدهاي انتخاباتي كه در هنگام سخنراني ها و محافل دانشجويي از كوره در مي روند و ديگر نامزدها را متهم مي كنند و با خشونت و عصبانيت، سخنان روا و ناروايي را بر زبان مي آورند كه رواي آن را نيز نمي بايست بر زبان بياورند زيرا هر حقيقتي را نمي بايست گفت. اگرچه دروغ، حرام است ولي گفتن هر حقي واجب نيست.
اعلان مواضع هر نامزد انتخاباتي مي بايست مواضع خويش را تبيين كند و شخص و شخصيت خود را براي به عهده گرفتن مسئوليت هاي مهم تشريح نمايد.
در آيات قرآني گزارش هايي از اين مسأله ارائه شده است. از جمله مي توان به داستان يوسف (ع) توجه كرد كه در آن حضرت (ع) افزون بر اين كه شخصيت خويش را تشريح مي كند و مي گويد كه داراي توانايي علمي و جسمي است همچنين توضيح مي دهد كه چه راهكارهايي براي شرايط ويژه در نظر دارد و برنامه ها و طرح هاي پيشنهادي اش براي هر موضوع و مساله اجتماعي چه مي باشد؟
هر نامزدي مي بايست طرح هاي خود را به دقت تبيين كند به گونه اي كه عقل و عقلا آن را بپذيرند و مطالبات مردم را به درستي بتواند پاسخ گويد. اين طرح ها مي بايست طرح هايي با ويژگي هاي كوتاه مدت براي رفع مشكلات بحراني مقطعي و ميان مدت و بلند مدت باشد. توجه به برنامه هايي كه فرهنگ سازي را تقويت مي كند مي بايست در اولويت قرار گيرد هر چند كه بر خلاف طرح هاي ديگر، زود بازده نيست ولي در بلند مدت جامعه را در حريم امنيتي قرار مي دهد و هرگونه تعرضات داخلي و بيروني را ناكام مي سازد. به عنوان نمونه اگر بخواهيم به اصلاح مصرف و الگوهاي آن بپردازيم مي بايست نخست فرهنگ سازي درستي را در برنامه داشته باشيم و در يك فرايندي آن را به يك رفتار عمومي تبديل كنيم.
بسياري از مسئولان براي اين كه خودي نشان دهند ناچار مي شوند به جاي كارهاي بنيادين به كارهاي ظاهري و زودبازده توجه كنند. اين رفتار نمي تواند فرصت و بسترهايي براي جامعه فراهم آورد تا به سوي تمدن سازي و ايجاد امت نمونه و برتر حركت كند.
يكي از بزرگان در اهميت طرح هاي بلندمدت و بنيادين مي گويد: اگر برنامه يك ساله داريد گندم بكاريد و اگر برنامه ده ساله داريد درخت بكاريد و اگر برنامه صد ساله داريد انسان تربيت كنيد. تمدن سازي همان برنامه صد ساله و بيش تر است كه نيازمند تربيت انسان است و اين به معناي توجه و تاكيد بر فرهنگ سازي درست و اصلاح آن در بخش هاي مختلف مي باشد.
توجه به حقيقت و واقعيت
برخي از نامزدها طرح هايشان غيرواقعي و به دور از واقعيت هاي اجتماعي است. در هر زماني شرايط اجتماعي مطالباتي را اقتضا مي كند كه براي پاسخ گويي مي بايست به ظرفيت هاي جامعه توجه كرد. بنايراين اگر كسي به دور از ظرفيت ها بخواهد وعده اي وطرحي براي مطالبات مردم بدهد به گزافه گويي رفته است.
شناخت حقايق و واقعيت ها براي آن است كه حقيقت امري است كه مي بايست به عنوان يك آرمان در نظر داشت و به عنوان هدف براي آن برنامه ريزي كرد و واقعيت را مي بايست براي آن شناخت كه ظرفيت هاي جامعه را نشان مي دهد. بنابراين نامزدها با توجه به حقيقت گرايي مي بايست به واقعيت ها نيز توجه كنند و برنامه ها و مواضع خويش را بر پايه اين دو مولفه قرار دهند.
حضرت يوسف (ع) نشان مي دهد كه شناخت دقيقي از حقايق و نيز واقعيت ها و ظرفيت هاي جامعه مصر داشته است و طرح ها و برنامه هايش را بر اساس حقايق و واقعيت هاي آن جامعه ارايه داد كه افزون بر مقبوليت از سوي مسئولان، قابليت اجرا داشته و به اهدف تعيين شده دست يافت.
همان گونه كه ايجاد مطالبات از طريق آگاهي بخشي به حقوق، خوب است ولي شناخت واقعيت هاي هر اجتماع نيز براي تبيين مواضع، ضروري است تا خداي ناكرده شخصي كه نامزد مسئوليتي است وعده هاي توخالي و پوچ ندهد.
برخي از نامزدها براي تقويت خود و مواضع خويش تبيين نادرستي از واقعيت هاي اجتماعي و ظرفيت هاي كشوري مي دهند و اين گونه است كه هم كارگزاران فعلي را متهم مي كند و هم مطالباتي را در مردم ايجاد مي كنند كه وعده هاي توخالي از آب درمي آيد و دولت هاي آينده را به بي كفايتي و دروغ متهم مي نمايد.
اجتناب از اتهام زني
اگر بخواهيم درست قضاوت شويم مي بايست درست قضاوت كنيم. بسياري از مردم در نقد ديگران يد طولايي دارند ولي هنگامي كه خود در ميدان عمل قرار گيرند در مي مانند. ما وقتي به پشت سر خويش مي نگريم پدران و مسئولان پيشين را به ناتواني و بي كفايتي متهم مي سازيم. اين قضاوت ها به سبب آن است كه در شرايط آنان نيستيم و آگاهي به ظرفيت ها و توانايي و شرايط آنان نداريم. اين گونه است كه قضاوت ها نادرست مي شود و ديگران نيز نسبت به ما چنين قضاوتي خواهند داشت.
هرگز مشق نانوشته غلط ندارد و كساني كه در ميدان عمل قرار نگرفته اند نمي توانند مدعي شوند كه بهتر از مسئولان كنوني عمل مي كنند. اين مطلبي عام و كلي است و افراد در زندگي و رفتارهاي شخصي و اجتماعي مي بايست در هنگام داوري به همه جوانب عمل توجه كنند، در غير اين صورت عملي كه به عنوان نقد انجام مي دهند در حقيقت چيزي جز اتهام زني نيست كه از نظر قرآن گناه و از نظر قانوني و فقهي جرم و از نظر اخلاقي رذيلت است.
بنابراين لازم است كه همه نامزدها بكوشند تا به تبليغ توانمندي هاي خويش و ظرفيت هاي جامعه توجه داشته باشند و از اتهام زني و ناتوان خواني ديگران خودداري كنند؛ مگر آن كه ادله كافي و مستدل داشته باشند. در اين صورت نيز مي بايست همه مسائل اخلاقي و امنيتي را مراعات كنند.
شخص پيش از آن كه مساله اي را مطرح سازد مي بايست خود را در دادگاه وجدان بگذارد كه طرح اين مساله تا چه اندازه مناسب و لازم و خدايي است و آيا مي تواند در پيشگاه خداوند پاسخ مناسبي براي طرح آن داشته باشد؟
مراعات ادب
نامزدها مي بايست همواره در كلام، ادب را مراعات كنند. ادب به معناي رعايت بسياري از ريزه كاري ها و ظرافت هاي رفتاري است كه شايد در وهله نخست بي اهميت و غيرضروري باشد ولي در عمل دانسته مي شود كه بسياري از مردم به اين نكات ريز و ظرايف رفتاري توجه و اهتمام دارند.
از جمله آدابي كه نامزدها مي بايست به آن توجه كنند مساله ادب با مخالفان است كه در آياتي چون 108سوره انعام و 88سوره هود و 125 سوره نحل بدان اشاره شده است.
در حالي كه نامزدها رقيبان هم مي باشند و رقابت، امري غير از مخالفت است، با اين همه برخوردها به جاي آن كه براساس ادب نسبت به برادر ديني باشد به شكل برخورد با مخالفان مي باشد. با اين همه اگر مراعات ادب نسبت به مخالف را نيز داشته باشند مي توان گفت كه رفتارها مي بايست بهتر از اين باشد كه اكنون هست.
به سخن ديگر، نامزدها به عنوان برادران ديني در عرصه رقابت مي بايست به عنوان استباق به كار خير با هم رقابت داشته باشند نه آن كه به عنوان مخالفان در برابر هم قرار گيرند.
اگر بخواهيم اصول و كليات اخلاق انتخاباتي را برشماريم بيش از آن است كه در يك مقاله بگنجد از اين رو به همين مقدار بسنده مي شود. اميد است با مراعات همين اندك گام هاي بلندتري به سوي فرهنگ سازي برداريم.
منبع: سایت پژوهشگاه علوم و فرهنگ قرآنی
نویسنده: حسن كريمي
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: