در تفسیر عیاشى به نقل از صالح بن سهل آمده است که ابوعبدالله(علیه السلام) در تفسیر آیه : « وقضینا إلى بنى اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین » (اسراء/آیه ۴) فرمود : مقصود از دو بار فساد، کشتن على(علیه السلام) و ضربه زدن به حسن(علیه السلام) است .
« ولتعلن علوّاً کبیراً » ( اسراء/۴ ) سرکشى بزرگ یعنى قتل حسین(علیه السلام) و « فإذا جاء وَعْد أولاهما » ( اسراء/۵ ) یعنى وقتى خونخواهان و یاوران حسین(علیه السلام) بیایند .
« بعثنا علیکم عباداً لنا أولى بأس شدید فجاسوا خلال الدیار» (اسراء/۵) یعنى قومى را خدا پیش از خروج قائم برمى انگیزاند که هرجا دشمن آل محمد(صلى الله علیه وآله) را بیابند ، مى سوزانند !
«وکان وعداً مفعولا» ( اسراء/۵ ) یعنى این تهدید پیش از قیام قائم است و تحقق مى پذیرد « ثم رددناه لکم الکرة علیهم وأمددناکم بأموال وبنین وجعلناکم أکثر نفیراً » ( اسرا/۶ ) یعنى با خروج امام حسین هنگام رجعت، همراه هفتاد مرد از یارانش، که همراه امام کشته شدند ]دوباره شما را بر دشمنان چیره مى کنیم[. جهادگران کلاهخود طلایى بر سر دارند وهر کلاهخود دو رو دارد . به مردم خبر مى رسد که امام حسین(علیه السلام) همراه یارانش خروج کرده است ، مبادا مؤمنان در این باره شک کنند ; بدانند که او دجال و شیطان نیست ، بلکه امامى است که در آن وقت پیش روى مردم ظاهر مى شود . وقتى مؤمنان مطمئن شدند که ایشان امام حسین(علیه السلام)است ، دیگر در این باره شک نخواهند کرد . حجت قائم براى مردم ، از امام حسین(علیه السلام)پیام مى آورد و مؤمنان آن را خواهند پذیرفت . وقتى امام حجت از دنیا برود ، حسین(علیه السلام)او را غسل و کفن و حنوط مى کند و در قبر مى نهد ، چون امام را جز امام دفن نمى کند .
ابراهیم در حدیثش مى افزاید: سپس امام حسین(علیه السلام) مردم حکمرانى مى کند ، آن قدر زیاد که ابروهایش چشمانش را بپوشاند !
ابان بن تغلب از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است : وقتى پرچم حق ظاهر شود ، اهل شرق و غرب آن را لعن و نفرین مى کنند ! مى دانى چرا ؟ عرض کردم : نه ، فرمود : به سبب برخورد نادرستى که مردم از اهل بیت امام پیش از خروج ایشان مى بینند .
نعمانى از ابان بن تغلب و دراز منصور بن حازم ، روایت را نقل کرده و در آن آمده است: از ایشان پرسیدم : چرا پرچم حق را لعن مى کنند ؟ فرمود : به خاطر رفتارى که از بنى هاشم مى بینند .
( به نقل از آن بحار ۵۲/۳۶۳ ) که دلالت دارد اهل بیت امام ، یعنى بنى هاشم و پیروانش ، پیش از امام قیام مى کنند . صاحب کتاب یوم الخلاص ، حدیثى را نقل مى کند که مى گوید : « یأتى ولله سیف مخترط ; در حالى امام مى آید که خدا شمشیرى بلند همچون عمود دارد » که پنج منبع براى آن بیان کرده است اما حدیثى در آنها نیافتیم ، بلکه موجود « ومعه سیف مخترط ; همراهش شمشیر بلند است » مى باشد که در کتاب وى موارد مشابه دارد .
بنابراین احادیث «تمهید» ( پیشگامان مهدى ) سه گروهند : احادیث لشکرى با پرچم هاى سیاه ( رایات سود ) که نزد شیعه و سنى مورد اجماع است ; احادیث دولت یمانى که فقط در منابع ما ( شیعه ) آمده است ; احادیثى که بیانگر ظهور پیشگامان پیش از ظهور امام است ، بى آنکه آنان را مشخص کند ، که همخوان با کسانى است که با یهود مى جنگند ، چون در تفسیر این آیه آمده اند : «بعثنا علیکم عباداً لنا » ( اسراء/۵ ) .
احادیث شریف ، زمان قیام دولت یمنى ها را مشخص کرده و آن را در سال ظهور مهدى(علیه السلام) همزمان با خروج سفیانى ، دشمن مهدى در سرزمین هاى شام ، مى داند .
اما زمان برپایى دولت ایرانیان ، پیش از این بوده است اینها نخستین گروه پیشرو هستند اما قیام شان براى یارى امام ، در سال ظهور خواهد بود . ترجیحاً باید گفت : آغاز حرکت و فعالیت شان به دست مردى از قم است .
امام کاظم(علیه السلام) فرمود : مردى از قم ، مردم را به حق فرا مى خواند . پیرامونش گروهى گرد مى آیند که دل هایشان مانند پاره هاى آهن است . توفان هاى وزنده ، آنان را نمى لرزاند و از جنگ خسته نشده و نمى هراسند . به خدا توکل کرده و عاقبت از آنِ پارسایان است ( بحار ۵۷/۲۱۵ ) .
روایت نمى گوید که مردى که به او بشارت داده شده ، چه زمان مى آید و مناسبت فرمایش امام چه بوده است ، روایت مُرسَل است اما قوّت روایت ، آن است که از کتاب تاریخ قم ، نوشته اشعرى در سال ۳۷۸ هجرى است .
از حدیث صحیح امام باقر(علیه السلام) درباره انقلاب اهل مشرق فهمیده مى شود که قیام ایرانیان پنج مرحله دارد ، که آخرین آن ، قیام براى یارى امام(علیه السلام) در سال ظهور است . احادیث سنى و شیعه ، ظهور دو شخصیت را بیان مى دارد : یکى سید خراسانى ، و دیگرى رهبر نیروهاى امام ( شعیب بن صالح یا صالح بن شعیب ) .
منابع ما فاصله بین ظهور این دو و ظهور امام(علیه السلام) را مشخص نمى کند ، اما منابع سنى مى گوید که آن دو ، شش سال پیش از ظهور امام مى آیند.
در فتن ابن حماد به نقل از محمد بن حنفیه(رحمه الله) آمده است :
پرچم هاى سیاه سپاه بنى عباس نمودار مى شود ، سپس پرچم هاى سیاه دیگرى از خراسان پدیدار مى گردد که افرادش کلاه سیاه بر سر دارند و لباس شان سفید است . پیشاپیش اینها مردى است که بدو شعیب بن صالح یا صالح بن شعیب مى گویند و از بنى تمیم است . یاران سفیانى را شکست مى دهند تا در بیت المقدس پیاده شوند و زمینه حکومت مهدى را هموار کنند . سیصد نفر از شام به او یارى مى رسانند . بین خروج وى تا وقتى که کار را به مهدى واگذارد ، ۷۲ ماه فاصله هست .
در با همان سند ، این نص آمده است : بین خروج پرچم هاى سیاه از خراسان و شعیب بن صالح تا خروج مهدى و واگذارى کار به امام ۷۲ ماه فاصله هست .
در از محمد بن حنفیه ابو القاسم آمده است : بین خروج پرچم هاى سیاه از خراسان و شعیب بن صالح با خروج مهدى و این که کار در دست مهدى قرار گیرد ، ماه فاصله هست .
در به گونه روایت نخست ابن حماد به اختصار و در مسند الجامع به نقل از ابو هریره آمده است که رسول خدا فرمود : سپاهى از خراسان با پرچم هاى سیاه مى آید که چیزى جلودار آنها نیست ، تا پرچم ها در «الیاء» (= قدس) برافراشته شوند .
الغیبه نعمانى از ابن ابى نصر آورده است که ابوالحسن الرضا(علیه السلام) فرمود : پیش از ظهور ، سفیانى و یمانى و مروانى و شعیب بن صالح مى آیند ، پس چگونه از این و آن نام مى برند ؟!
روایات صحیح منابع ما دلالت دارند که جنبش سید خراسانى و شعیب ( که پرچم را به امام(علیه السلام) تسلیم مى کنند ) همزمان با ظهور یمانى و سفیانى است . مانند روایت در نعمانى از ابو بصیر از ابو جعفر(علیه السلام) است که در حدیثى طولانى ، تعدادى از رخدادها و نشانه هاى آن بیان شده و فرموده است : خروج سفیانى و یمانى و خراسانى در یک سال ، یک ماه و یک روز است . ترتیب آن مانند دانه هاى تسبیح است در پى همدیگرند ، سپس گرفتارى ها از هر سو خواهد آمد. واى بر کسانى که با اینها مخالفت کنند ! میان پرچم ها پرچمى هدایت کننده تر از پرچم یمانى نیست . پرچم هدایت است ; چون به صاحب الامر و امامتان مى خواند .
ادامه دارد …
منبع: موعود
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: